✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎⁹³
•••••••••••••تو شرکت:
_خسته شدم میرم یه سر پیش سوآ
+باشه
کلی حرف زدیم و غیبت کردیم
سوآ: آره خیلی زشته
_آره اصلا ولش کن غیبت نکنیم
س:اوهوم
_ولی واقعا خیلی چص بود
س: دقیقا....قهوه ت و بخور سرد شد
یکم خوردم دوباره یکم احساس تهوع کردم و بیشتر شد..سریع رفتم سمت دستشویی
س: ا/ت خوبی..چته
_هیچی یکم معدم بهم ریخته
س:نکنه خبریه دختر
_چه خبری
س: خودتو نزن به اون راه
_عه درست حرف بزن از کجا بدونم چی میگی
س: بابا میگم...بچه...
_ها....نه بابا امکان نداره
س: یجور میگی انگار مجردی بچه دار شدن برات غیر ممکنه...چرا امکان نداره
_..........
حرف های سوآ همش تو ذهنم بود همه چی غیر قابل پیش بینی و خیلی زود اتفاق میفته
بلاخره رفتیم خونه نتونستم تحمل کنم
_من باید برم یه جایی
+کجا
_میخوام واسه خودم چیز میز بخرم
+خب بیا باهم بریم
_نه میخوام با سوآ برم
+خب منم میام
#فیک #فیک_جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #ARMY #Bangtan
_خسته شدم میرم یه سر پیش سوآ
+باشه
کلی حرف زدیم و غیبت کردیم
سوآ: آره خیلی زشته
_آره اصلا ولش کن غیبت نکنیم
س:اوهوم
_ولی واقعا خیلی چص بود
س: دقیقا....قهوه ت و بخور سرد شد
یکم خوردم دوباره یکم احساس تهوع کردم و بیشتر شد..سریع رفتم سمت دستشویی
س: ا/ت خوبی..چته
_هیچی یکم معدم بهم ریخته
س:نکنه خبریه دختر
_چه خبری
س: خودتو نزن به اون راه
_عه درست حرف بزن از کجا بدونم چی میگی
س: بابا میگم...بچه...
_ها....نه بابا امکان نداره
س: یجور میگی انگار مجردی بچه دار شدن برات غیر ممکنه...چرا امکان نداره
_..........
حرف های سوآ همش تو ذهنم بود همه چی غیر قابل پیش بینی و خیلی زود اتفاق میفته
بلاخره رفتیم خونه نتونستم تحمل کنم
_من باید برم یه جایی
+کجا
_میخوام واسه خودم چیز میز بخرم
+خب بیا باهم بریم
_نه میخوام با سوآ برم
+خب منم میام
#فیک #فیک_جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #ARMY #Bangtan
۱۳.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.